دهی از دهستان شهریاری بخش چهاردانگۀ شهرستان ساری که در 29 هزارگزی جنوب خاوری بهشهر و جنوب رود خانه نکا واقع است. جایی کوهستانی، جنگلی، معتدل، مرطوب و دارای 285 تن سکنه است. آب آنجا از چشمه و رود خانه نکا تأمین میشود. محصول عمده اش برنج، غلات و لبنیات و شغل اهالی زراعت و مختصر گله داری و صنایع دستی زنان شال و کرباس بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
دهی از دهستان شهریاری بخش چهاردانگۀ شهرستان ساری که در 29 هزارگزی جنوب خاوری بهشهر و جنوب رود خانه نکا واقع است. جایی کوهستانی، جنگلی، معتدل، مرطوب و دارای 285 تن سکنه است. آب آنجا از چشمه و رود خانه نکا تأمین میشود. محصول عمده اش برنج، غلات و لبنیات و شغل اهالی زراعت و مختصر گله داری و صنایع دستی زنان شال و کرباس بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
هفت اقلیم. هفت قسمت بزرگ جهان قدیم: زمین هفت کشور به شاهی تو راست سپاهی و گاهی و راهی تو راست. فردوسی. به هر هفت کشور همی بنگرید که آید نشانی ز بیژن پدید. فردوسی. پس آن جام بر کف نهاد و بدید در او هفت کشور همی بنگرید. فردوسی. همیشه شاد و خندان باد و دلشاد ملک محمود شاه هفت کشور. فرخی. مهتران هفت کشورکهتران صاحبند هر کسی کاو کهتر صاحب بود مهتر شود. فرخی. گرفت از ماه فروردین جهان فر چو فردوس برین شد هفت کشور. عنصری. ز بانگ بوق و هول کوس هزمان درافتد زلزله در هفت کشور. عنصری. خرد را اتفاق آن است با توفیق یزدانی که فرمان میدهند او را بر این هر هفت کشورها. منوچهری. بنا چون بی خداوندی نباشد نباشد بی خدایی هفت کشور. ناصرخسرو. بدین هر چهار ای شه هفت کشور نیاید کس از هفت و چار تو افزون. سوزنی. زآن سعادت که در سرت دانند مقبل هفت کشورت خوانند. نظامی. وآن سراچه که هفت پیکر بود بلکه ارتنگ هفت کشور بود. نظامی. بدین راستی بود پیمان او که شد هفت کشور به فرمان او. نظامی. هفت کشور نمی کنند امروز بی مقالات سعدی انجمنی. سعدی. شیراز و آب رکنی و آن باد خوش نسیم عیبش مکن که خال رخ هفت کشور است. حافظ. رجوع به هفت اقلیم شود
هفت اقلیم. هفت قسمت بزرگ جهان قدیم: زمین هفت کشور به شاهی تو راست سپاهی و گاهی و راهی تو راست. فردوسی. به هر هفت کشور همی بنگرید که آید نشانی ز بیژن پدید. فردوسی. پس آن جام بر کف نهاد و بدید در او هفت کشور همی بنگرید. فردوسی. همیشه شاد و خندان باد و دلشاد ملک محمود شاه هفت کشور. فرخی. مهتران هفت کشورکهتران صاحبند هر کسی کاو کهتر صاحب بود مهتر شود. فرخی. گرفت از ماه فروردین جهان فر چو فردوس برین شد هفت کشور. عنصری. ز بانگ بوق و هول کوس هزمان درافتد زلزله در هفت کشور. عنصری. خرد را اتفاق آن است با توفیق یزدانی که فرمان میدهند او را بر این هر هفت کشورها. منوچهری. بنا چون بی خداوندی نباشد نباشد بی خدایی هفت کشور. ناصرخسرو. بدین هر چهار ای شه هفت کشور نیاید کس از هفت و چار تو افزون. سوزنی. زآن سعادت که در سرت دانند مقبل هفت کشورت خوانند. نظامی. وآن سراچه که هفت پیکر بود بلکه ارتنگ هفت کشور بود. نظامی. بدین راستی بود پیمان او که شد هفت کشور به فرمان او. نظامی. هفت کشور نمی کنند امروز بی مقالات سعدی انجمنی. سعدی. شیراز و آب رکنی و آن باد خوش نسیم عیبش مکن که خال رخ هفت کشور است. حافظ. رجوع به هفت اقلیم شود